تمدنسازى
یکى دیگر از ابعاد اعجاز قرآن، تمدنآفرینى آن است. سنگپایههاى تمدّن، چند چیز است:
1- قوانین شایسته اجتماعى داشتن.
2- سازمان و تشکیلات اجتماعى و حکومتى سالم.
3- انس و ارتباط و پیوندهاى اجتماعى سالم.
4- مرکزییت و اجتماع.
5- رشد و تربیت اجتماعى.
6- امکانات
با توجه به این شش اصل در مىیابیم که قرآن شریف، مهمترین نقش را در ایجاد تمدّن سالم داشته است. چون سازندهترین و شایستهترین قوانین اجتماعى را ارائه کرده است، بهترین سازمانهاى اجتماعى و حکومتى را برپا کرده، عادلانهترین ارتباطات اجتماعى را شکل داده.
به تبعیضات نژادى، قومى پایان داده به خشونتها و جنگهاى قومى خاتمه بخشیده و زمینههاى رشد و تربیت و تعالى اجتماعى را پدید آورده است.
بدینگونه:
1- به برکت جاذبه شگفت قرآن شریف، اندیشهها و نیروهاى انسانى گوناگون از ملل مختلف جذب اسلام شد و بلعام رومى، سلمان فارسى، بلال حبشى، ابوذر عرب و ... گرد آمدند.
2- امکانات علمى، اقتصادى، هنرى اقوام مختلفى جذب شد.
3- با حاکمیت فرهنگ قرآن، هنر، روند کارساز و پیشروى پیدا کرد که در ایجاد تمدّن برین اسلام سخت مؤثر بود.
جامعه عرب و بسیارى از اقوام همعصر رسول اکرم- صلى اللّه علیه و آله- بتتراش و بتساز و بتفروش و بتپرست بودند. هنر آنان اگر در قلمرو مجسمهسازى به کار مىافتاد آفتى مىشد براى هنر سازنده و مفید معمارى. لیکن فرهنگ قرآن با تحریم بتگرى و بتسازى، هنر معمارى را تشویق کرد و با بسیج نیروها در زمینه هنر معمارى، هنر معمارى اسلامى را با ساختن مسجدهاى گوناگون به اوج شکوهمند شکوفایى رساند که هر کدام از آنها امروز ستارهاى از آسمان هنر است.
در جامعهاى که قرآن مجید فرود آمد آنقدر، کار معمارى ناتوان بود که هر جا سقفى از گل داشت به «سقیفه» شهرت مىیافت و سقیفهها انگشت شمار و مورد توجه بود. در جامعهاى که قرآن فرود آمد حتى یک کارگاه تولیدى نیز نبود لیکن با حضور قرآن نستوه، تمدن اسلامى در جهان درخشید.
4- قرآن، دعوت به همکارى، همدستى، و زدودن کینههاى قومى کرد و اقوام آتشافروزى را که در آستانه ورود در شعلهها بودند به اجتماع همدل، همسو و همداستان تبدیل کرد.
5- جاذبه قرآن، عاملى شد براى اجتماع شگرف مردم در مدینه و این اجتماع در قلمرو رهبرى پیامبر اکرم- صلى اللّه علیه و آله- بسیار کارساز بود.
6- قرآن، نظام صالح اجتماعى را در ساختن یک جامعه برین ارائه کرد.
بدون توجه به زیرساختهاى اجتماعى هر کارى کمفایده است اسلام در ساختن جامعه برین، نظام سیاسى، اقتصادى، اجتماعى را نیز دگرگون مىکند فقط نمىگوید: جوانان، ازدواج کنند یا عفت داشته باشند اسلام با ایجاد امکانات عمومى و رفع تبعیضهاى اقتصادى، دستور عفت هم مىدهد. اسلام هیچگاه بدون در نظر گرفتن یک نظام صالح سیاسى، اجتماعى، یک مجموعه اخلاقى ارائه نکرده است. از دیگرسو مکارم اخلاقى اسلام، در ارتباطات اجتماعى تبلور مىیابد اسلام اخلاق مردمگریزى و عزلت خواهانه را تجویز نمىکند.
7- قرآن، از مردم خواسته است تا زمین را آباد کنند.
«هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها».سوره هود، آیه 61.
«خدا شما را از زمین پدید آورد و از شما خواست تا در زمین آبادانى پدید آورید.»
آسانیها
یکى دیگر از ابعاد اعجاز قرآن، آسانفهمى قرآن است. قرآن شریف، کانون آسانیهاست. فهمش آسان، حفظش آسان و قوانینش آسان است در حالى که غنىترین کتاب جهان است. مسأله آسانفهمى قرآن چهار بار در سوره قمر با تأکید ذکر شده است.
«وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ ...»*
«سوگند، ما قرآن را براى یادآورى آسان کردیم».
قرآن، یک پیام است پیام براى بیدارى، براى هوشیارى، براى حرکت، براى ایجاد حیات نوین اجتماعى و انسانى و این پیام باید آسان فهم باشد تا رشد ایجاد کند. و خروش و شور و شعور و جهش و انقلاب پدید آورد.این آسانگویى (نه عامیانهگویى نه شکستهگویى نه غلطگویى) از ویژگیهاى پیامبران بوده همه آنان به زبان مردم سخن مىگفتهاند و مردمفهم حرف مىزدهاند. حضرت موسى- علیه السلام- در آغاز رسالتش از خداوند مىخواهد که بیانش آسان گردد تا مردم، گفتارش را بفهمند و این یکى از مرزهاى بین پیامبران، و فلاسفه و روشنفکران است. پیامبران مردمفهم سخن مىگفتهاند ولى فلاسفه و روشنفکران و گاهى ادیبان با زبانى ویژه و در برج عاج اصطلاحات و گاهى چنان سمبلیک سخن گفتهاند. که کسى غیر از اندکى از همگنانشان نمىفهمد.
و اوج اعجاز قرآن شریف در این است که این آسان فهمى از اوج علمى قرآن نکاسته و آن را کتاب عوام نساخته هنوز همچون اقیانوس بىمرزى دانشمندان را تغذیه مىکند.
آسانحفظى قرآن
قرآن مجید، بیشتر از هر کتابى در جهان، حافظ و از برکننده داشته و دارد.
کودکان مسلمان، از آغاز آموزش، با حفظ قرآن نستوه آشنا مىشوند. همه کسانى که در روند تعالیم اسلام کار کردهاند آسانحفظى قرآن شریف را تجربه کردهاند.
آسانحفظى قرآن به جهت روند آبشارآساى واژهها، روانى سبک و سجعهاى آسان و دلنشین آن است. به انگیزه همه این لطافتهاست که آسانتر از هر نثرى یا شعرى حفظ مىشود. حتّى بسیارى از بىسوادها بسیارى از قرآن را حفظ دارند.
قوانین آسان
بسیارى از کیشها و مذاهب، با قوانین سخت و طاقتسوز، توان بدنى و روحى و اجتماعى پیروانشان را مىفرسایند و روند عادى زندگى مادیشان را بهتنگنا مىکشانند؛ لیکن قرآن، با ارائه قوانین آسان، زیستن آسایشمند و رشدآفرین و لذّتبخش مادى را با شکوه معنوى آمیزش داده و انسان را در تنگناى سختیها نمىکشاند.
«یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ». سوره بقره، آیه 185.
«خداوند، آسانى شما را مىخواهد نه سختى را».
در دو آیه به طور کلى نفى حرج شده و در آیاتى چند از گروهى ویژه، نفى حرج شده بدین ترتیب:
«ما یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ» سوره مائده، آیه 6. «وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» سوره حج، آیه 78.«لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ»*. «وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ»*. «وَ لا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ»*.سوره نور، آیه 61. مفردات راغب آورده: «حرج و حراج جاى گرد آمدن چیزى است و تنگى و تنگنا نیز از آن فهمیده مىشود. مفردات، صفحه 112.
در چندین آیه بر این مسأله، تأکید شده است که تکلیف تا مرز توانایى مردم است. «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها». سوره انعام، آیه 152.
معجزه عددى
یکى از ابعاد اعجاز قرآن، شماره عدد بسیارى از واژههاست. کشف تناسب و تقابل عدد واژههاى قرآنى را ما وامدار نویسنده معاصر عرب آقاى «عبد الرزاق نوفل» هستیم.
من به برگزیده پارهاى از اعجاز عددى قرآن که دستاورد این نویسنده است اشاره مىکنم:
واژه، «یوم» (روز) سیصد و شصت و پنج بار در قرآن شریف آمده و هماهنگ با روزهاى سال.
واژهّ «شهر» (ماه) دوازده بار آمده به اندازه ماههاى سال.
واژه تثنیه و جمع «یوم» سى بار به کار آمده به اندازه روزهاى ماه.
واژه «اجر» (مزد) صد و هشت بار یاد شده واژه «فعل» (کار) نیز صد و هشت بار.
واژه «شدّت» (سختى) صد و دو بار در قرآن ذکر شده است.
واژه «صبر» و همخانوادهاش نیز صد و دو بار یاد شده است.
واژه «ملائکه» و «شیاطین» هر کدام هشتاد و هشت بار در قرآن آمده است.
واژه «دنیا» و «آخرت» هر کدام صد و پانزده بار ذکر شده است.
واژه «شجر» (درخت) بیست و شش بار در قرآن آمده همین اندازه نیز واژه «نبات» (گیاه) آمده است.
واژه «حساب» بیست و نه بار یاد شده از «عدل» و «قسط» هم بیست و نه بار.
واژه «الباب» (مغزها) شانزده بار ذکر شده واژه «فواد» و «افئده» هم شانزده بار.
واژه «نفع» و «فساد» هر کدام پنجاه بار به کار آمده است.
واژه «سیئات» (کارهاى ناشایست) صد و شصت و هفت بار، واژه «صالحات» و همخانوادههایش نیز صد و شصت و هفت بار.
واژه «رغبت» با تمام مشتقاتش هشت بار به کار آمده، واژه «رهبت» نیز هشت بار.
از آسمانهاى هفتگانه هفت بار نام آورده شده است.
کشف اعجاز عددى در قرآن این نکته را مىآموزد که تمام ابعاد اعجاز قرآن، هنوز کشف نشده و چه رازها و رمزهاى بىکرانى که در روند زمان تجلى خواهد کرد.
یکى از رازهاى عددى قرآن، تضاعف و چند برابرى عدد برخى واژههاست نسبت به برخى دیگر مثلا: واژه «مغفرت» و همخانوادههایش 234 بار ذکر شده است ولى جزاء 117 بار یعنى نصف واژههاى مغفرت.
از ضلالت و همخانوادههایش 191 بار یاد شده و واژه آیات 382 بار یعنى دو برابر. واژه عسر (سختى) 12 بار و واژه یسر (آسانى) 36 بار ذکر شده یعنى سه برابر.
اخیرا کاوشهاى شگرفى به وسیله کامپیوتر، در زمینه کشف رازهاى عددى قرآن کریم، شکل گرفته است و برخى از این پژوهشها منتشر شده. تحقیقات دکتر رشاد خلیفه، دستاوردى از همین دست است. دکتر رشاد خلیفه مىنویسد: «رمزپیچیدهاى که از طریق کاربرد کامپیوترهاى الکترونیکى کشف گردیده نشان مىدهد که تکتک کلمات قرآن، بلکه یکایک حروفش به نحوى که ملاحظه خواهد شد طبق سیستمى استادانه و پیچیده جاىگذارى شده که خارج از توانایى هر نوع قدرت انسانى است.»
به امید روزى که قرآن، کران تا کران زمین را فرا گیرد. خدا یارتان.
الحمد للّه ربّ العالمین
.: Weblog Themes By Pichak :.